شعری از شاعره مریم حیدر زاده

  1.  می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه

    من باشم وتوباشی ویک شب مهتابی باشه

     می خوام یه کاری بکنم شاید بگی دوسم داری

     می خوام یه حرفی بزنم که دیگه تنهام نذاری

     می خوام برات از آسمون یاسای خوشبو بچینم

    می خوام شبا عکس تو رو تو خواب گلها ببینم

    می خوام که جادوت بکنم همیشه پیشم بمونی

    از تو کتاب زند گیم یه حرف رنگی بخونی

    امشب می خوام برای تو یه فال حافظ بگیرم

     اگر که خوب در نیومد به احترامتت بمیرم

    امشب می خوام تا خود صبح فقط برات دعا کنم

    برای خوشبخت شد نت خدا خدا خدا کنم

     
    امشب می خوام رو آسمون عکس چشاتو بکشم

     اگر نگاهم نکنی نازو نگاتو بکشم

    می خوام تو رو قسم بد م به جون هرچی عاشقه

    به جون هرچی قلب صا ف رنگ گل شقایقه

    یه وقتی که من نبود م بی خبر از پیشم نری

     راستی د لت میاد بد ون من بری سفر

     بعد ش فراموشم کنی برات بشم یه رهگذ ر