با نمک

وبلاگی اجتماعی.علمی.فرهنگی.و سرگرمی

با نمک

وبلاگی اجتماعی.علمی.فرهنگی.و سرگرمی

قدرت تصمیم گیری

 

مردی کهنسال تنها در منه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه اش راشخم بزند اما بنظر  کارسختی بود .
تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود .
مرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضع را برای اوشرح داد : 
پسرم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست محصول بکارم .
من نمی خواهم مزرعه را از دست بدهم، من برای کار مزرعه خسته شده ام. اگر تونزدم بودی تمام مشکلات من حل می شد.
ومزرعه را برای من شخم می زدی .
دوستدار تو پدر
مرد تلگرافی راوصول کرد :
پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .
4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران محلی به مزرعه آمدند  و تمام آن را شخم زدند بدون آنکه اسلحه ایکشف کنند .
مرد بهت زده نامه دوم را به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟
پسرش پاسخ داد : پدر برو و محصولت  را بکار،تنها کاری که از دست من بر می آمد برات انجام دادم
شرح اخلاقی :
مانعی در جهان وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان قصد انجام کاریرا داشته باشی می توانی آن را انجام بدهی
موفق باشی
نظرات 19 + ارسال نظر
ف.م چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:54 ق.ظ http://aramedel.blogsky.com

سلام مهربون!

زیبا بود و امید بخش... ممنون.

کبوتران دلم را به سوی تو به پرواز در آوردم تا شاید برسانند به تو پیام حزن انگیز عاشقیم را ...ولی نمی دانم چرا هیچگاه دیگر به خانهء دلم باز نگشتند و من همیشه وهمیشه چشم انتظارشان ماندم ...
یاحق!

سارا چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:43 ق.ظ http://afsos.blogsky.com

سلام استاد
خوبین شما
استاد خدا روشکر که امروز تونستم دومین نفر باشم
قلمتان پایدار واحساستان جاری باد مثل همیشه خیلی زیباست

طاهره خانمم چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:32 ب.ظ http://tasnimm.blogfa.com

سوووووووووووووووم

طاهره خانمم چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:36 ب.ظ http://tasnimm.blogfa.com

سلام دادا مهدی
خوبی؟
عالی بود
خیلی با معنی بود همه چی در درون آدمه و این درون نیرویی داره که میتونه همه یمانع ها رو بشکنه
عزیزم موفق باشی
منو خبر نکردی دلم نگران بود چه خبر؟

* منم آپیده هستم
یاعلی

محبوب پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:55 ب.ظ

خوب بود:)

یحیی پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:12 ب.ظ http://www.roze-sahra.blogsky.com

سلام مهدی جون
خوبی عزیز؟
مطلب جالبی بود
امیدوارم تو هم همیشه موفق باشی
فعلا

پریسا جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 07:16 ب.ظ http://1kooleporazeshgh.blogfa.com

ُسلام مهدی جان خوبی؟
رفتی و بی وفا شدی؟
ولی من اومدم بگم که فردا اپ میکنم..
تولده پدرامه.. دعوتی اقا..
هر چند شما که اپ میکنی خبرم نمیکنی اما خب..
راستی با حرفات موافقم خواستن توانستن است..
فردا منتظرتم..
صبح اپ میشم..
فدات
بوووووووس
بابای

خانومی شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:29 ق.ظ

حاجیه دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:42 ق.ظ http://hajieh.blogsky.com

سلام
حالا کتاب خریدین ؟ اگه خریدین پست بعدیتون معرفی کنید ....ببینیم سلیقتون چطوریه.

مصطفی دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 04:01 ب.ظ http://haker.blogsky.com

سلام
خوندم
قشنگ بود

مهسا سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:01 ق.ظ

سلام

خسته نباشین

زری سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:47 ب.ظ http://www.RESPINA00.blogfa.com

مرسی که بهم سر زدی

خوشهال شدم واقعا معرکه بود

مجتبی چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:58 ق.ظ http://khoneyedost.blogfa.com

سلام مهدی جان خوبی؟
خیلی قشنگ نوشتی ایا قصه من هم مثل این کشاورز میشود وآیا کسی پیدا میشه مشکل منو حل کنه .
ولی توکل بخدا انشاالله که خدا خودش هر جور که صلاح همون کار بشه .
از زحمات شما هم تشکر میکنم خدا خیرت بده.
هنوزم با اون قضیه درگیرم و یه جورایی دارن اذیتم میکنند .
نمیدونم چی کار کنم .
در هر صورت زیبا بود تبریک میگم .
شاد و پیروز باشی

آوا پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:48 ب.ظ http://nesfe.blogsky.com/

برای به دست آوردن چیزی که تا به حال نداشته اید باید چیزی شوید که تا به حال نبوده اید.
سلام دوست عزیز.. ممنونم از اینکه بهم سر زدی. اپت خیلی خیلی قشنگ بود. من هم آپ کردم دوست داشتی بیا. موفق و شاد باشی.

بنفشه جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:36 ب.ظ http://banafsheh192.blogfa.com/

مهدی جان خیلی داستان جالبی بود و باز هم از اینا داستانا برامون تعریف کن.من که خیلی دوست داشتم.

الهه شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:05 ب.ظ http://elaheyebaran.blogsky.com

سلام دوست من...
متن جالبی نوشتی
من به روزم یه جورایی به نظرم مطلب من شبیه این متنه البته این داستانه ولی متن من نمی دونم بهش چی می گن خودت بخون تا بدونی...بعد هم هر دوتاش به آدم درس می ده ... واین مهمه
موفق باشی....

اطهر یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:36 ق.ظ http://brightfire.blogsky.com

خدایا به من زیستی عطا کن که در لحظه مرگ، بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی که بر بیهودگی آن سوگوار نباشم


واقعا داستان آموزنده و جالبی بود

پیشم بیا

سایه سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:07 ق.ظ http://www.sayeaftab.blogsky.com

سلام جالب بود راستی خوشحات میشم عضو گروه سایه افتاب بشی
برات آدرس کروه رو میزنم عضو شو خوشحتا میشم
http://groups.yahoo.com/group/ssayehaftab

آدرس میل گروه

: ssayehaftab@yahoogroups.com

سید روح الله سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:22 ب.ظ http://sayyid1371.blogfa.com

سلام داداش...خوبی؟وبلاگت خیلی قشنگه من که لینکت کردم تو هم اگه دوست داشتی و از وبلاگم خوشت اومد خوشحال میشم لینکم کنی...
راستی عیدتم مبارک داداش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد